به گزارش کارشناسان املاک چهارخانه آورده شده از ایران، تعداد زنان تحصیلکرده در سطح دانشگاهی و سطوح بالاتر، در سطح بینالمللی افزایش یافته است. با آغاز بهار مردم عرب و افزایش توجه به حقوق زنان در جهان، قدرت اقتصادی زنان و تشخیص اهمیت آن نیز تا حد زیادی، پیشرفت کرده است. با وجود این، هنوز گرههای بسیاری وجود دارد که باید باز شود، چالشهای متعددی که بر سر راه وجود دارد. درست است که هیچ کشوری در جهان به باور تساوی درآمد میان دو جنسیت، دست نیافته است با این همه، شواهد نشان میدهد امکان دارد در کشورهای در حال توسعه، شکاف پرداخت برحسب جنسیت، بالاتر باشد. به هر جهت، این تبعیض در مقایسه با بسیاری از نبود تساویهایی که زنان با آنها روبهرو هستند؛ نسبتاً بیاهمیت است.
زنان، دو برابر احتمال بیشتری دارد تا در فقر زندگی کنند. دو نفر از سه فرد بیسواد در دنیا زنان هستند و کمتر از 2 درصد زمینها در جهان در مالکیت زنان هستند. این واقعیتهای غیرقابل کتمان نه تنها برای خود زنان و خانوادههای آنان، بلکه برای سلامت و رفاه کل جامعه آنها، نامطلوب هستند. نبود تساوی و برابری ریشه در بسیاری از سیستمهای عدالت - خوانشهای جنسیتی - دارد. همانگونه که گزارش توسعه 2012 بانک جهانی تأیید میکند در دنیای امروز ما همچنان احتمال بیشتری وجود دارد که زنان بیکار باشند یا در صورتی که شاغل هستند مجبور باشند در بخش غیررسمی بدون امنیت شغلی کار کنند. در جایی که زنان میخواهند شرایط اقتصادی خود را تغییر دهند آنها نسبت به مردان در دسترسی به مهارتها، شبکهها و تأمین مالی و تحصیل مشکلات بیشتری دارند. کسب و کارهایی که معدودی از زنان، آنها را مدیریت میکنند احتمال دارد کوچکتر باشند و در توسعه آن با مشکل مواجه شوند.
ممکن است کسی بپرسد خب آیا این اهمیت دارد؟ چرا اهمیت دارد زنان در یک فضای امنتر بتوانند کسب و کار خود را راه بیندازند یا در شرکتی استخدام شوند، از منظر اقتصادی قدرت داشته باشند و قادر باشند درآمدی برای خود کسب کنند؟ بهدلیل اینکه مطالعات نشان داده است که زنان برخلاف مردان، 90 درصد درآمد خود را به خانواده و جامعه خود، بازمیگردانند. آنها قدرت دارند تا تصمیمات مالی اتخاذ کنند و تمرکز و توجه بیشتری روی زندگی خود و فرزندانشان داشته باشند. در یک کلام زنان قدرتمند میتوانند جوامع خود را تغییر دهند اما عموماً این فرصت از آنها سلب میشود یا دست آنها برای گشودن گرههای جوامعشان به قدر کافی باز نیست.من در این سالها شاهد بی توجهی به ظرفیتهای زنان بوده ام. شاهد بودهام چطور فرصتهای کوچک میتواند نقشی را در زنان فعال کند و زنان از همین فرصتهای کوچک برای شکوفایی جوامع خود بهره میبرند. یکی از شانسها و مزیتهای بزرگ من زمانی که همسرم به نخستوزیری منصوب شد، فرصت سفر، هم به همراه او و گهگاهی به تنهایی، جهت ملاقات با مردم بود. من با کارآفرینان زن که انگیزههای بالایی برای رشد خود و سایر زنان داشتند، ملاقات کردم و شنیدم چگونه برخلاف تعصبات یا رویههای دشواری که در دریافت وام کسب و کار با آنها مواجه هستند آنها از خانوادههای خود حمایت میکنند، پول را به جامعه خود، تزریق و رشد اقتصادی کشور را هدایت میکنند اما این کافی نیست. چرا؟ به خاطر اینکه تعداد این زنان کارآفرین در مقایسه با عامه زنان و ظرفیتهای خاموش بسیار اندک است.
این دلیل برپایی شرکت Foundation برای زنان، حمایت از زنان کارآفرین در خاورمیانه، در آفریقا و در آسیا است و قصد من این است که من میتوانم به زنان کمک کنم تا بر تبعیضها غلبه کنند و بتوانند موانعی که زنان کارآفرین را از راهاندازی کسب و کار خود باز میدارد از سر راه بردارند. من باور دارم که جهت ایجاد یک جهش واقعی در مقیاس جهانی، ما نیاز داریم تا به فراتر از اقتصاد خرد توجه کرده و شرکتهای رو به رشد و کوچک تحت مالکیت زنان را پرورش دهیم. در واقع ما برای رسیدن به این هدف نیاز داریم که دست به یک جراحی در باورهای فرهنگ عمومی درباره زنان و توانمندی هایشان بزنیم چون در اغلب فرهنگها زنان بهعنوان افراد ناتوان، توصیف میشوند. سازمانهای کمکی تمایل دارند بر قسمت پایین هرم تمرکز کنند. ما باید جمعاً تلاش بیشتری کنیم تا از زنانی حمایت کنیم که گام بعدی را طی کردهاند و سعی دارند پتانسیل خود را به مشارکت بیشتر در صورت نیروی کار رسمی، تغییر دهند. ما باید تغییر را با صدای بلند اعلام کنیم.
تحقیقات و مباحث سیاسی اقدامات کشورهای عضو سازمان همکاریها و توسعه اقتصادی، به صورتی شفاف بر تنوع جنسیتی در جایگاههای رهبری و بر کارآفرینی، تمرکز دارند. در شرایط اقتصادی فعلی، اکنون بیشتر از همیشه، جهان به منابع جدید استخدام و ایجاد ثروت نیاز دارد. ما نمیتوانیم نیمی از جمعیت جهان را نادیده بگیریم در حالی که مزایای قدرت اقتصادی زنان، مشخص و شفاف است.ما باید این لحظه را در این زمان به خاطر بسپاریم که اقدامات در جهت ساخت و همکاری برای ارائه یک راهکار جهانی هماهنگ است؛ نه یک سازمان، نه دولت یا شرکت، نمیتواند این کار را به تنهایی انجام دهد؛ این اقدامات به همکاری در فراسوی مرزها و بخشها نیاز دارد. اما آنچه بدیهی است اینکه زمان انجام آن فرا رسیده است.