کارشناسان و فعالان اقتصادی همواره تاکید داشتند که نرخ ارز باید بر اساس آنچه در قانون آمده سالانه به اندازه مابه التفاوت تورم داخلی و خارجی افزایش پیدا کند؛ موضوعی که عملا اتفاق نیفتاد و بانک مرکزی اجازه افزایش نرخ را بر اساس این روش نداد و عملا قیمت دلار فشرده و به یکباره فنر آن رها شد؛ اتفاقی که در گذشته هم چند بار رخ داده است که شاید آشناترین آن جهش نرخ دلار در سال 90 و 91 باشد.
اما در جدیدترین اقدامات بانک مرکزی چند تصمیم را برای کنترل نوسان بازار ارز گرفته است. بر اساس یکی از این سیاستها، بانکها گواهی سپرده ارزی میفروشند اما ممکن است استقبال چندانی از آن نشود چراکه به گفته رییس اتاق بازرگانی ایران "در تجربه قبلی کسانی که سپرده ارزی افتتاح کردند در زمان تسویه، سپرده خود را نه به نرخ بازار بلکه به نرخ ارز دولتی از بانکها گرفتند و متضرر شدند؛ از این رو تعداد زیادی به بانکها اعتماد نمیکنند".
دومین سیاست بانک مرکزی فروش گواهی سپرده یکساله با سود 20 درصد است که تا دو هفته انجام میشود. کارشناسان معتقدند که این تصمیم میتواند در کوتاه مدت در کنترل بازار ارز تاثیر گذار باشد اما احتمالا در بلند مدت مجددا پولها راهی بازارهای مختلف خواهد شد.
از سوی دیگر در شرایطی که تعادل در بازار ارز به هم میخورد و قیمتها جهش میکند، به طور طبیعی بازیگران اقتصاد، پولهایشان را از سرمایهگذاری بلندمدت با نقدشوندگی طولانی به سرمایهگذاری کوتاه با نقد شوندگی بیشتر مثل ارز و طلا تبدیل میکنند و بر اساس همین، سایر شهروندان هم این تصمیم را میگیرند و تلقیشان این است که با کاهش ارزش پول، ملی باید سعی کنند ارزش داراییشان را حفظ کنند و برای این کار تصمیم به خرید ارز یا طلا یا سکه میگیرند.
در این راستا شافعی، رئیس اتاق بازرگانی ایران در آخرین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی اظهار کرد که در ایران بین 20 تا 25 میلیارد دلار ارز خانگی وجود دارد که اگر بانک مرکزی بتواند برای جلب اعتماد مردم اقدام کند، این ذخایر ارزی میتواند به چرخه اقتصاد برگردد اما هنوز این کار انجام نشده و باعث شده است که بخش بزرگی از سرمایه ارزی از بخشهای مولد اقتصاد خارج شود. سرمایه برزگی که اگر وارد چرخه اقتصاد شود میتواند تحول جدی را در تولید و صادرات به وجود آورد.
در این باره نیز صمد کریمی، رئیس اداره صادرات بانک مرکزی میگوید بانک مرکزی در سیاستهای ارزی به دنبال کاهش نرخ واقعی ارز نیست و سیاستهای پولی و ارزی این بانک از این قرار است که اختلاف میان نرخ ارز آزاد و رسمی کمتر شود.
حال باید دید آیا سیاستهای بانک مرکزی میتواند تعادل را به بازار برگرداند و مردم را به جای خرید ارز و سکه به سمت دیگری بکشاند و اینکه سیاستها صرفا یک مُسکن موقتی است و سرمایههای خرد و کوچک به بازارهای ارز و سکه و مشابه آن سرازیر میشود؟