فرقی نمیکند که مهارتهای ارائه یا فنون هنرهای رزمیتان را به دقت تنظیم میکنید: این، چگونگی کامل کردن ارائه تان است.
به گزارش اقنجمن خرد به نقل از بازده، اگر بیانی ساده را در مورد سماجت دوست دارید یا از منطق عرف خوشتان می آید که به قانون ۱۰۰۰۰ساعت معروف است، این نقلقول را از بروسلی دوست خواهید داشت:
“از مردی نمیترسم که ۱۰۰۰۰ لگد را تمرین کرده است. از مردی میترسم که یک لگد را ۱۰۰۰۰ بار تمرین کرده است.”
به بیان دیگر، تکرار و تمرین متمرکز برای هنر لگد زدن حیاتی هستند-اگر نمیدانستید، بدانید.
فرقی نمیکند که مهارتهای ارائه یا درک شبکهسازی یا تواناییتان در انداختن پاس درست رو به جلو در مقابل منطقهی دو عمقی را بهبود میبخشید، در حالی که به سمت راست میچرخید. کار نیکو کردن از پر کردن است. هر مربی ورزشی در تاریخچهی کلاس ورزش، این را گفته است.
و هنوز، رهبران کسب و کار از یادآوری این درس در مورد دروس خوششان می آید.
تمرین، بیتحرکی را از پا در میآورد.
مقام جدید جیمز آتوچر، سرمایهگذار و نویسنده، در کوارتز که میراث لی است، مثالی جدید است. آتوچر ادعا کرد که به دختر ۱۳ سالهاش کمک کرده است سرویس زدن را در تنیس یاد بگیرد، نه با نوازش کردن او یا سیاست گام به گام یا مطالعهی کتاب بلکه با مستقیم وارد عمل کردن او:
مولی در استفاده از ضربهی پشتی برای برگرداندن سرویس مشکل داشت. در نتیجه، ۲۰۰ توپ تنیس خریدم و مجبورش کردم سمت چپ زمین بایستد. ۲۰۰بار به سمت چپ منطقهی چپ سرویس زدم. بارها و بارها. پیشرفتی نداشتیم. به محض اینکه ضربه را جواب میداد، توپ بعدی را میزدم. شاید کمی محکمتر یا با چرخش بیشتر. شاید ۵% آنها را برگرداند و شروع به گریه کردن کرد. گفت: “من افتضاحم”. به او گفتم: ” نگران نباش”.”هرچه امروز یاد گرفتی، مغزت ثبت میکند اما وقتی میخوابی، بدنت یاد میگیرد.”
مسلما، مولی در برگرداندن سرویس بهتر شد. در دفعهی بعد، حدود ۶۰% سرویسهای آتوچر را برگرداند و “تمام مدت میخندید.” مهمتر اینکه، آتوچر خودش گفت که یاد گرفت چطور در طول روند بهتر سرویس بزند.
هیچ چیزی در آنجا تعجبآور نبود. قطعا آنها قرار نبود اوضاعشان بدتر شود. که نکتهی آتوچر است: تمرین، بیتحرکی را از پا درمیآورد.
ولی تقریبا آن را میدانید. سوال این است، چرا برداشتهای مختلف این تذکر بدیهی- چه “فن بروسلی باشد”چه قانون ۱۰۰۰۰ ساعت- همیشه بهنظر میرسد که به دل رهبران کسب و کار مینشیند؟
یک دلیلی که آتوچر به آن اشاره میکند این است که حساسیتها در فرهنگ امروز میتوانند معلمان را از به کارگیری فنون عشق مقاوم دوران گذشته- فنونی که امروزه احساسات را جریحهدار میکند ولی فردا کارمندان(یا بازیکنان تنیس) بهتری بهوجود میآورد- بازدارند. احتمال دارد که آن معلم، مربی، پیشکسوت یا عضو خانواده را در زندگیتان داشتهاید- کسی که نسبت به شما بسیار سختگیر بوده است ولی بیشترین چیزها را از او فرا گرفتهاید.
فرهنگ یادگیری
در اینجا، نکتهای داریم: فرهنگ محل کار که بهدرستی یادگیری را در اولویت قرار میدهد روشهایی از تلفیق فن بروسلی برای چگونگی کسب و کار یا تجارت است. به عنوان مثال، اسکات اونیل، به عنوان مدیرعامل اتحادیه ملی هاکی نیوجرسی دویلز و اتحادیه ملی بسکتبال حرفهای فیلادلفیا، فرهنگی ایجاد کرد که در آن، تکرار متمرکز، تمرین، و بازخورد بهشدت صادقانه، هنجار و جزئی از انتظارات هستند.
در اردوی بیرون از ورزشگاه سالانه، که دویلز و تیم بسکتبال حرفهای فیلادلفیا به طور مشترک برگزار میکنند، ۵ ارائهی کارمندان وجود دارد. هر ارائه توسط تیمی متشکل از دو کارمند آماده میشوند: یکی از تیم بسکتبال حرفهای فیلادلفیا و یکی از دویلز. حدود ۲ ماه قبل از اردو-اوایل آوریل- کارمندان با اونیل در مورد موضوع سخنرانیشان نشستی داشتند. آنها خلاصهای خواهند نوشت و آن را به اونیل ارائه خواهند داد. خلاصه باید ذکر کند آنها سعی دارند چه کاری انجام دهند، به عنوان بخشی از ارائه چه ورزشی با گروه انجام خواهند داد و چه نکاتی قرار است باشد.
بعد از اینکه اونیل، خلاصه را تایید کند، آوازی دونفره آماده و تمرین میشود و به او نشان داده خواهد شد. و او نقدی تند ابراز میکند. او چیزهایی به این شکل خواهد گفت، ” افتتاحیه شما افتضاح است.” کارمندانی که این بازخورد صریح را دوست ندارند برای دویلز یا تیم بسکتبال حرفهای فیلادلفیا کار نخواهند کرد. از دیدگاه اونیل به عنوان مدیرعامل، تمرینها به او کمک میکند به رهبران و مدیران برای افزایش مهارتهای ارائهشان آموزش دهد. در طول این روند، او یاد میگیرد آنها چطور به انتقاد و مهلت پاسخ داده و واکنش نشان میدهند.
به بیان دیگر- از نظر آتوچر- این کارمندان از طریق تمرین تهاجمی یاد میگیرند تا بیتحرکی. و این موثر است.
کونراد کوپر، مربی شنا در لوس آنجلس که به خاطر مهارتش در ترغیب بچههای ترسو به پریدن در آب به “زباندان شنا” معروف است، نیز طرفدار فنون تمرین تهاجمی است. کوپر در داستان جدید رادیوی ملی گفت: “اگر فکر میکنید این جایی است که میتوانید بیایید و در کنار استخر ادا در بیاورید و آواز بخوانید، اشتباه میکنید، ” داستان خاطر نشان میکند که ” والدین حساس مودبانه آموزش میبینند تا جای نشستنی در یکی از تختهای تاشوی راحتی بیابند که دور استخرآب شور بزرگی است- و آنجا میمانند.”
تعجب آور نیست که میتوانید فن بروس لی را در محل کار در فرهنگهایی مرتبط با ورزش یا آموزش ورزش بیابید. ورزشکاران در همهی سطوح چیزهایی را در مییابند که غیر ورزشیها گاهی اوقات فراموش میکنند: برای استاد شدن در یک مهارت، بهتر است آن را ۱۰۰۰۰ بار تمرین کنید- یا برای ۱۰۰۰۰ ساعت.
ولی تقریبا آن را میدانید. در اینصورت، درس کلی در این جا یک درس ساده است، درسی که ساموئل جانسون، نویسنده، منتقد، و فرهنگ نویس انگلیسی جاودانه بیان کرده است: ” آدمها بیشتر اوقات نیاز دارند به آنها یادآوری شود نیاز دارند آموزش ببینند.حرفهای او برای قدرت تمرین به کار میرود و عادت یادآوری اینکه چرا تمرین مهم است.