چرا نیمی از جمعیت شغلی ندارند؟
..... نکته جالب اینجاست که سومین علتی که افراد را دچار خودبیکاری کرده، «بینیاز بودن از انجام کار» است. همچنین در سال گذشته به تعداد افرادی که در اثر «دلسرد شدن از جستوجوی کار»، در جمعیت غیرفعال ماندهاند، ۷/ ۸ درصد افزوده شده است. نماگری که حاکی از تشدید معضلات در بازار کار است.
سه علت برای خارج ماندن افراد از دایره بازار کار در صدر قرار دارد: مسوولیتهای شخصی یا خانوادگی، اشتغال به تحصیل و بینیاز بودن از انجام کار. از اینرو زنان خانهدار و مشغولان به تحصیل در مقاطع تحصیلی مختلف، بخش عمدهای از غیرفعالان اقتصادی را تشکیل میدهند. نکته جالب گروه سوم و بینیازان از شغل هستند که جمعیت قابلتوجه ۳ میلیون نفری دارند. هر چند از تعداد این افراد در سال ۹۷، نسبت به سال ۹۶ کاسته شده است. مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار، در گزارشی ویژگیهای جمعیت خارج از نیروی کار و علت عدم جستوجوی کار در سال گذشته را تحلیل کرد. «دنیایاقتصاد» در تکمیل این گزارش، به بررسی جزئیتر جمعیت غیرفعال اقتصادی در سال ۹۷ و مقایسه تحولات آن با سال ۹۶ پرداخته است.
علت دوری از بازار کار
بخش مهمی از جمعیت در سن کار، در زمره جمعیت «غیرفعال» قرار میگیرند. در حقیقت نیروی کار به دو قسم «جمعیت فعال» و «جمعیت غیرفعال» تقسیم میشود. آنچه که بهعنوان نرخ بیکاری مطرح است، تنها ناظر بر جمعیت فعال است. بیکار، به آن قسمت از جمعیت فعال گفته میشود که پس از جستوجوی شغل، ناکام مانده است. آن قسمت از نیروی کار که به جستوجوی شغل نمیروند، زیرمجموعه «جمعیت غیرفعال» قرار میگیرند و نرخ بیکاری، منعکسکننده وضعیت آنها نیست.
سال گذشته میزان جمعیت خارج از نیروی کار در حدود ۹/ ۵۳ میلیون نفر تخمین زده شده است. البته بخش مهمی از جمعیت خارج از نیروی کار، قابلیت کار کردن به لحاظ سنی را ندارند. در حدود ۱/ ۱۴ میلیون نفر از کشور کمتر از ۹ سال و در حدود ۴/ ۴ میلیون نفر نیز بیش از ۶۵ سال داشتهاند. در واقع جمعیت خارج از نیروی کار، علاوه بر جمعیت غیرفعال اقتصادی، بازه سنی زیر ۱۰ سال را نیز دربر میگیرد. با این اوصاف، با توجه به جمعیت حدودا ۸۱ میلیون نفری ایران، تقریبا ۲۷ میلیون نفر شاغل یا بهدنبال شغل هستند و چشم باقی افراد، به دست آنها است.
مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار براساس دادههای نتایج آمارگیری نیروی کار در سال ۹۷، جمعیت خارج از نیروی کار را به تفکیک علت، دستهبندی کرده است. ۷ دلیل اصلی، برای خارج ماندن جمعیت از نیروی کار در نظر گرفته شده است که عبارتند از: «زیر سن کار»، «در انتظار نتیجه اقدامات انجام شده و فصل کاری»، «دلسرد و ناامید شدن از پیدا کردن کار»، «اشتغال به تحصیل یا آموزش»، «مسوولیت شخصی یا خانوادگی و بینیاز بودن از انجام کار»، «بیماری ناتوانی جسمی موقت و بارداری» و «سایر». بررسیها نشان میدهد در سال گذشته، علت اصلی خارج ماندن این بخش از جمعیت از نیروی کار، مسوولیت شخصی یا خانوادگی و بینیاز بودن از انجام کار بوده است. این علت، میتواند بیشتر بر زنان خانهدار دلالت کند. حدود دوسوم از جمعیت خارج از نیروی کار را زنان تشکیل میدهند که علتش میتواند مسوولیتهای خانوادگیای باشد که بر دوش آنهاست. مجموعا ۵/ ۲۳ میلیون نفر از جمعیت کشور به علت مسوولیت شخصی یا بینیاز بودن از انجام کار، به جستوجوی شغل در سال گذشته نپرداختهاند.
نور بر جمعیت غیرفعال
جمعیت خارج از نیروی کار، بازه جمعیتی وسیعتری نسبت به «جمعیت غیر فعال اقتصادی» را شامل میشود. برای بررسی بازار کار، جمعیت غیرفعال و علت خارج ماندن آنها از نیروی کار میتواند راهگشاتر باشد. بررسی «دنیایاقتصاد» از دادههای مرکز آمار حکایت از این دارد که جمعیت غیرفعال اقتصادی بالغ بر ۳۹ میلیون و۸۰۰ هزار نفر در سال گذشته بوده است. بیش از نیمی از غیرفعالان اقتصادی، به دلیل مسوولیتهای شخصی یا خانوادگی در جستوجوی شغل نبودهاند. نکته جالب اینکه، از جمعیت ۴/ ۲۰ میلیون نفری این گروه، بیش از ۲۰ میلیون نفر زن بودهاند. پس عمده غیرفعالان اقتصادی کشور را زنانی تشکیل میدهند که احتمالا خانهدار هستند. عامل دوم غیرفعال بودن جمعیت در سن کار، اشتغال به تحصیل یا آموزش است. حدود ۴/ ۱۱ میلیون نفر از جمعیت کشور به علت تحصیل، از بازار کار خارج ماندهاند. طبیعتا بیشتر این افراد به دلیل تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه یافتن شغل دغدغه آنها نبوده است. نکته جالب اینجاست که رتبه سوم از علل عدم ورود افراد به بازار کار، «بینیاز بودن از انجام کار» است. تعداد افرادی که به این علت به جستوجوی شغل نپرداختهاند، بالغ بر ۳ میلیون نفر بوده است. این گروه، بزرگتر از گروهی هستند که به علت دلسرد شدن از جستوجوی کار، یا بیماری و ناتوانی جسمی خارج از بازار کار ماندهاند. جالب اینکه بیشتر بینیازان از شغل، مرد هستند و تعداد زنان با این صفت، کمتر از ۵۰۰ هزار نفر است. البته تعداد افرادی که بینیاز از انجام کار بودهاند، نسبت به سال ۹۶ افت کرده است. در آن سال، تعداد بینیازان از کار در حدود ۱۵۵ هزار نفر از سال ۹۷ بیشتر بود.
علتی که میتواند دید افراد به کاریابی را نشان دهد و شاخصی برای این موضوع باشد، «دلسرد شدن از جستوجوی کار و ناامیدشدن از پیداکردن کار» است. تقریبا ۵۳۷ هزار نفر به این دلیل، جزو جمعیت غیرفعال در سال گذشته بودهاند. بیشتر این جمعیت را مردان تشکیل میدادند و سهم زنان در حدود ۴۴ درصد بوده است. ویژگی دیگر جمعیتی این گروه از غیرفعالان اقتصادی، سکونت آنها در شهرها است. تقریبا ۸۰ درصد این افراد در شهرها ساکن هستند و مابقی در روستاها.
تغییرات یکساله
آنچه که میتواند تصویر واضحتری از تحولات جمعیت غیرفعال را منعکس کند، مقایسه صفات جمعیت غیرفعال در دو سال ۹۶ و ۹۷ است. نکته اول اینکه، میزان جمعیت غیرفعال در سال ۹۷ نسبت به سال قبلش، در حدود ۴۶۴ هزار نفر(۲/ ۱ درصد) افزایش یافته است. در نگاه اول، رشد جمعیت غیرفعال میتواند در یک تعبیر کلی، به دلسرد شدن افراد از دستیابی به شغل حکایت کند. اما این دادهها میتوانند قضاوت صحیحتری را از علت غیرفعالان جدید بهدست دهند. ممکن است این رشد جمعیت غیرفعال، ناشی از رشد جمعیتی باشد که باید در علت «اشتغال به تحصیل» بیشترین نمود را داشته باشد. دادهها تایید میکنند که در سال ۹۷، افرادی که به علت تحصیل و آموزش از بازار کار جا ماندهاند، افزایش یافته و این رشد، معادل ۲۴۰ هزار نفر بوده است. شتاب رشد این جمعیت تندتر از جمعیت غیرفعال بوده و در حقیقت، میتواند یکی از علل رشد جمعیت غیرفعال،رشد کلی جمعیت باشد. تغییرات جمعیت غیرفعال به تفکیک علتها، سیگنالهای منفی را از بازار کار مخابره میکند. تعداد افراد غیرفعالی که در انتظار آغاز بهکار در آینده بودهاند، با افت ۴/ ۲۱ درصدی مواجه شده است. این افراد یا کار یافتهاند یا به جمع افراد دلسردشده پیوستهاند.
نکته دیگری که مشاهده میشود، رشد تعداد افرادی است که در انتظار بازگشت به شغل قبلی هستند. این رشد در حدود ۴/ ۲ درصد بوده است. داده دیگری که فضای نسبتا منفی تصویر شده را تکمیل میکند، تعداد افرادی است که در انتظار پاسخ کارفرمایان یا اعلام نتایج آزمون استخدامی بودهاند. تعداد این گروه نیز در سال ۹۷ در قیاس با سال ۹۶ کمتر شده و میتواند نشان دهد تقاضای کمتری برای نیروی کار وجود داشته است. دادهای که میتواند این پازل را کامل کند، رشد ۷/ ۸ درصدی جمعیتی است که به علت دلسرد شدن از جستوجوی کار یا ناامید شدن از پیداکردن کار، در جمعیت غیرفعال ماندهاند. این بزرگترین رشد نسبی در بین علتهای مختلف بهحساب میآید. هر چند رشد ۴۶ هزار نفری افراد دلسرد شده از بازار کار، در برابر رشد ۵۰۰ هزار نفری افرادی که به علت مسوولیتهای شخصی یا خانوادگی بهدنبال شغل نرفتهاند، ناچیز است، اما این رشد سیگنال مهمی برای وضعیت بازار کار ایران محسوب میشود و شاخصی است که باید مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی کشور باشد.