عقود و تعهدات به طور کلی (بخش 1: انواع عقد)
*تعریف عقد: عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.(ماده ۱۸۳ق.م)
- ممکن است یک تن به نمایندگی دو طرف با خود معامله کند و نمایندهی دو نفع متقابل باشد.
- اثر عقد محدود به ایجاد تعهد نیست و ممکن است تملیک مال، اسقاط تعهد، اباحه، اتحاد و شرکت، ایجاد شخصیت حقوقی و زواج باشد.
- تعهد به معنی عهد بستن و پیمان آمده است و با اثر تملیکی عقد تعارض ندارد.
الف) اقسام عقود و معاملات
*اقسام عقد: عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم می شوند: لازم، جایز، خیاری، منجز و معلق.(ماده ۱۸۴ق.م)
-
تقسیم عقد به معوض و مجانی و تملیکی و عهدی را نیز باید بر این تقسیم افزود.
-
حقوق کنونی تقسیمهای دیگری را نیز ضروری ساخته است که پارهای از آنها دارای آثار حقوقی مهمی است مانند تقسیم عقد به جمعی و فردی، الحاقی و با مذاکرات آزاد، رضایی و تشریفاتی و عینی.
* عقد لازم: عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه. (ماده ۱۸۵ ق.م)
- در قراردادها اصل لزوم است.
- مقصود از موارد معاینه ، صرف نظر از اقاله، که قاعدهی عمومی انحلال قراردادها است، اشاره به وجود خیارات در عقود لازم است.
* عقد جایز: عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد فسخ کند. (ماده ۱۸6 ق.م)
-
حق فسخ عقد جایز قابل اسقاط است و میتوان عقد را الزام آور ساخت (ماده ۶۷۹ ق.م).
-
گاه جواز قرارداد با نظم عمومی یا اقتضاء عقد ارتباط دارد: مانند جواز وعدهی نکاح (ماده ۱۰۳۵ ق. م) و به عقیدهی بعضی رجوع از هبه و وصیت.
* عقد لازم از یک جهت: عقد ممکن است نسبت به یک طرف لازم باشد و نسبت به طرف دیگر جایز.(ماده۱۸۷ق.م)
-
عقد رهن و کفالت از نمونههای این گونه عقود در قانون مدنی است (مادهی ۷۸۷ و بند ۴ مادهی ۷۴۶ ق.م.)
* عقد خیاری: عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی از آنها یا برای ثالثی اختیار فسخ باشد. (ماده۱۸8ق.م)
- در عرف حقوقی، عقد خیاری به عقد لازمی گفته میشود که در آن شرط خیار شده است.
* عقد منجز: عقد منجز آن است که تأثیر آن برحسب انشاء موقوف به امر دیگری نباشد والا معلق خواهد بود.( ماده ۱۸۹ق.م)
- تعلیق واقعی در صورتی است که تحقق شرط درآینده احتمالی و نامعلوم و مربوط به حادثهی خارجی باشد نه درستی و نفوذ عقد.
- انحلال عقد نیز ممکن است معلق به تحقق شرطی در آینده شود: مانند این که تأخیر در پرداخت اقساط اجاره سبب انحلال آن باشد و تولد فرزند شرط انفساخ هبه.
- ضمان و نکاح معلق باطل است (مواد ۶۹۹ و ۱۰۶۸ ق.م) و تعلیق در سایر موارد درست، مگر این که شرط تعلیق نامشروع یا غیرممکن باشد یا اثر عقد را منوط به ارادهی متعهد کند.
- تحقق شرط در آینده مؤثر است و اثر عقد در گذشته به وجود نمیآید، مگر این که برخلاف آن تراضی شده باشد.